همزمان با تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری در آزربایجان جنوبی به مرکزیت تبریز، اکراد مهاجر که به مانند همیشه با ایجاد فتنه در مناطق غرب آزربایجان، در فکر کردستان خیالی خود در اراضی هزاران ساله تورکهای آزربایجان (و همچنین تورکیه و تورکمانهای عراق )بودند.
.در تاریخ کردها حتی یک روز یک نیمچه حکومت محلی هم نداشتند. رهبرمان پیشهوری به آنها برای اولین بار حقوق ملی داد. پیشهوری بارها در نطقها و کتاب " آخرین سنگر آزادی" خود از جنایت سیمیتقو در غرب آزربایجان و بازیهای اتینیکی که دولتهای غرب بدست فارسها و ماشه کردن کردها استفاده کرده با بدی یاد کرده و درسهای تاریخی که آزربایجان از فجایع آن باید بیاموزد را بارها توصیه کرده است .
باید به یک مساله خوب دقت کرد آنهم این است که منشأ و ورود کردها از کجاست
کردها در واقـــع از سال ۱۸۷۰ به بعد در چهار چوب ملل جهان پا به عرصــة وجود مي گذارند . کردهای مهاجر همانند فارسها برای خود تاریخ جعلی آریایی را تبلیغ میکنند زبان کردی مشتاق شده زبان فارسی است و باورها و متدلوژیهای ملی بسیت نزدیک به هم دارند.آنها خود را آریایی ایرانی میدانند.
همانگونه كه تاريخ شهادت ميدهد تا ظهور صفويه در ايران و شروع جنگ هاي عثماني و ايران و سرزمين هاي سوخته شاه طهماسب هيچ اثري از كردها در آذربايجان به چشم نميخورد.دیار بکیر و شانلی اورفایی که امروز کردها آنرا ادعا میکنند تا ۵۰۰ سال پیش پایتخت آق قیونلوها و قارا قیونلوها بود.در اواخر قرن ۱۹ عشایر کلی که گفته میشود بیشتر از طرف جنوب هندوستان و پاکستان به این منطقه مهاجرت داده شده و در انتخاب جغرافیا و حتا یکدست کردن عشایر کرد انگلیس نقش مهم و حیاتی بازی میکند.مناطقی که امروز این عشایر ادعا میکنند همه متعلق به تورک هاست .
اولين تصادم اين قوم مهاجر با آذربايجانيها مربوط به زمان شاه عباس مي باشد كه محافظت از آذربايجان را به افشار مي سپارد وكردها در نزديكي سلماس در محدوده بين خان تختي تا سلماس در جلگه همواري كه در اين منطقه وجود دارد راه افشار را مي بندند كه سپاهيان افشار درس فراموش نشدني به اينان مي دهند . اين جلگه هم اكنون معروف به "كورد قيران دوزي" يعني جايي كه كردها تارو مار شدند مي باشد. يعني چيزي در حدود ۲۵۰سال از سكونت اكراد در غرب آزربایجان نمي گذرد ، در مقابل هزاران سال سابقه زندگي ملت تورک در اين منطقه ، بنابراين كردستان ناميدن غرب آزربایجان و يا یا شرق تورکیه بيشتر شبيه يك جوك بي مزه شبيه است تا يك حقيقت تاريخي.
اولين تصادم اين قوم مهاجر با آذربايجانيها مربوط به زمان شاه عباس مي باشد كه محافظت از آذربايجان را به افشار مي سپارد وكردها در نزديكي سلماس در محدوده بين خان تختي تا سلماس در جلگه همواري كه در اين منطقه وجود دارد راه افشار را مي بندند كه سپاهيان افشار درس فراموش نشدني به اينان مي دهند . اين جلگه هم اكنون معروف به "كورد قيران دوزي" يعني جايي كه كردها تارو مار شدند مي باشد. يعني چيزي در حدود ۲۵۰سال از سكونت اكراد در غرب آزربایجان نمي گذرد ، در مقابل هزاران سال سابقه زندگي ملت تورک در اين منطقه ، بنابراين كردستان ناميدن غرب آزربایجان و يا یا شرق تورکیه بيشتر شبيه يك جوك بي مزه شبيه است تا يك حقيقت تاريخي.
کردها تا به امروز دولتی در تاریخ به ثبت نرسانده اند چون خاکی و وطنی از خود نداشتند. در ۲ قرن اخیر در این جغرافیا همانند ارمنیها و فارسها ماشه قدرتهای دیگر شده به اراضی هزاران ساله تورکهای آزربایجان کوچانده تا در بهم زدن یکپارچگی جغرافیایی تورکها مثمر ثمر باشند.
قدرتهای بزرگ برای پایان دادن امپراتوریهای هزاران ساله تورکان از چند قوم بصورت ماشه استفاده کردند کردها و ارمنیها بخاطر زندگی عشیرتی و غیر شهری و داشتن خصلت یاغی گری دردسرهای بزرگی میتوانست برای ترکها به وجود آورد تا از تورکان امپرتورهای دیگر بوجود نیایند.کردها از لحظه ورود به منطقه با آلت دست شدن قدرتهای دیگر با سیاست ایجاد ترور و وحشت در منطقه سعی دارند هم در پروژه ضعیفسازی تورکها فعال باشند هم از این معامله برای خود وطنی دست پا کنند .همانند دیگر مهاجرین ارمنیها و فارسها برای بریدن زنجیر پیوسته تورکها ومرزبندي بين تورکهاي آنادولو (آناتولی) و تورکهای آزربایجان گاه گاهی ادعای اراضی کردهاند.
عصر بیستم عصری که قدرتهای بزرگ از فارس برأی درست کردن کشور ایران برای یک پروسه طولانی مدت استفاده کرده و در این پروسه زمانی کردها و ارمنی ها را به جان ترکهای آنا دولی ترکیه و ترکهای آزربایجان انداختند با توجه به رابطه این ۳ ,فارس ارمنی کرد , در طول تاریخ و سیاست میشود به پاسخ معّماها پی برد بسیاری از فلاکتهای اخیر و تراژدی ها جواب داد و از آنها درسها آموخت.اگر به عصر بیستم دقت کنیم امپراطوری تورکها با قدرت جهانی تورک ها بپایان میرسد و مهاجرین اقلیت الخوصوص فارس - کرد - ارمنی با دشمنی با نفرتی که منابع آن از غرب و روسیه تغذیه میشود سعی دارند به هر نحو ممکن گردن کلفتی ،جعل ، وحشت ، پروژه تجزیه یکپارچگی اراضی تورکها و جلوگیری از قدرت گیری ملی و سیاسی تورکها بسیار فعال بوده و جالب آنکه همیشه هوای هم را داشته و دارند. هر سه بر خاک ترکها ادعا دارند هر سه دستشان با قتلها ترورهای وسیع آن هم نه یکبار بلکه چندین بار!به خون ملتمان آغشته است .
حکومت خودمختارمهاباد,یک والی وابسته به حکومت مرکزی آزربایجان زیر نظارت تبریز
در ۱۳۲۴ نیز این مهاجران از تضعیف دولت مرکزی استفاده نموده و زیر سایه حکومت آزربایجان، با ایجاد گروهی متشکل از اکراد ایران ،عراقی و سوری به رهبری قاضی محمد سعی در فتنه گری در اراضی مقدس ما تورکان آزربایجان داشتند.حکومت خود مختار مهاباد چون دراراضی آزربایجان تشکیل شده باید زیر دولت مرکزی آزربایجان و پیشه وری نظارت میشد.یعنی سویوق بولاغ یا مهاباد حکومت فدرال خودمختار و زیرمجموعه و زیر نظر دولت آزربایجان بود.سید جعفر پیشه وری عقیده داشت بجای کنترل مهاجرین کرد توسط غرب و فارسها باید آذربایجانیها آنهارا کنترل کنند.
تمامی اسناد حکومت ملی و ارشیو اسناد دولتی غرب و روسیه را وقتی بررسی کنیم میبینیم که حکومت ملی آزربایجان یک حکومت فدرالی بود مهاباد یک والی وابسته به حکومت مرکزی آزربایجان بود . میدانیم در دنیای سیاست زبان بدن و لیست بندی مقامها اهمیت زیاد و یَد طولانی دارد. در تمام مراسم رسمی آزربایجان, قاضی محمد به عنوان عضو کابینه آزربایجان شرکت میکرد و در تمام اسناد میبینیم قاضی محمد در پلاتفرم دوم دولت, ویک قدمه پایینتر از وزرا و نخست وزیرپیشه وری قرار میگرفت .حتی قاضی محمد را در تمامی فیلمها وعکسها پشت نخست وزیر در کنار دیگر وزیران و حتی پشت وزیران آزربایجان به وضوح میبینیم .با اینکه حکومت محلی مهاباد هم "جمهوری مهاباد" نام داشت ولی به جز پارلمان محلی و والی قاضی محمد هیچ مقام سیاسی همچون وزیر نداشت . قشون و پلیس محلی و آموزش پرورش مهاباد وابسته به تبریز بود .
قاضی محمد زمینداری مذهبی و با نفوذ در بین اکراد مهاجر بود، که با استفاده از نفوذ خود بین عوام و با هدف جداسازی اراضی از سرزمین تاریخی آذربایجان (که با اهداف موزیانه، اکراد را بدانجا کوچانده و در آنجا سکونت داده بودند.) زیربنای تشکیل حکومت کردستان جعلی را بنا نهاد.
در اواخر بهمن سال ۱۳۲۴ کمیته اجرائیهای همراه با مالکان عمده مهاباد،( که از طریق سرریز مدوام اسلحه و مهمات و پول نقد از طرف روسها حمایت می شدند) حکومت کردستان تشکیل یافت.کمیته اجرائیه را افرادی چون ، حاجی بابا شیخ،از روحانیان سنی برجسته منطقه سویوق بولاغ یا نام به کردی شده مهاباد، و عمر خان(عموی اسماعیل سیمیتقو) رهبر ایل شکاک که با جنایت و قتل و غارت در شهرهای جنوبی اورمیه به یکی از مالکان غرب آذربایجان بدل گشته بود و به همراه چند مرتجع دیگر تشکیل می دادند.
حسین سیفقاضی برادرزاده قاضی محمد وزیر جنگ کردها شد و عمر خان در راس نیروهای مسلح حزب دموکرات کردها قرار گرفت.
ملامصطفی بازرانی که خود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تحت تعقیب رژیمهای حاکم بر عراق بود و در درگیریهای خونین متعددی برعلیه حکومت عراق شرکت داشت، با تاسیس این حزب توسط اکراد همراه با ۳۰۰۰ نفر از افراد مسلح تحت فرماندهی خود به ایران از آنجا هم به منطقه مهاجرین کرد در جنوب آزربایجان جنوبی آمده و در خدمت حزب ، همکاری نزدیک با قاضی محمد را آغاز کرد.
زیاده خواهی اکراد مهاجر و مخصوصا ادعای واهی آنان بر اراضی غرب آزربایجان جنوبی در طول تاریخ ازسوی رهبران تروریستشان بسیار تکرار شده است. قاضی محمد و یارانش نیز در راستای این ادعای خیالی، تمام مناطق غربی، شمالی و جنوبی دریاچه اورمیه از جمله شهرهای ماکو، خوی، سلماس، اورمیه، میاندوآب، سردشت، سقز، سولدوز و اطراف مهاباد را اراضی حکومت جعلی خود می دانستند.اما با تلاشهای سید جعفر پیشه وری از تمامی شهرهای مورد ادعای قاضی محمد، تنها اطراف سویوق بولاغ یا نام به کردی شده مهاباد به این حکومت رسید(آن هم به صورت غیر قانونی و بدون هیچ سند یا توافق نامهای ). با توجه به مقبولیت حکومت تازه مستقل شده آزربایجان جنوبی ،هر چند قاضی محمد در ظاهر این معاهده را قبول کرد. اما در پشت پرده، نقشه شوم رخنه تدریجی در حوزههای مورد ادعا را در پیش گرفت. زیرا عملا حکومت قاضی محمد به حمایت روسای اکراد عشایر خارج از محدوده مهاباد از جمله ایلات شکاک وابستگی شدیدی داشت. بنابراین در اولین قدم با ایجاد ارتش کردی متحدالشکل(بر خلاف توافق با حکومت آزربایجان) و ایجاد روزنامه و رادیوی کردی سعی در عملی کردن این نقشه شوم خود داشت. مهاباد دراراضی آزربایجان تشکیل شده بود زیر دولت مرکزی آزربایجان باید نظارت میشد
اکراد امیدوار بودند با حمایت شوروی یا ایران و یا انگلیس وهمچنین درموازت آن خیانت به آزربایجان ، اراضی مورد ادعای خود را بدست بیاورند. و با گسترش قلمرو خود سعی در نزدیک شدن به رویای خیالی کردستان بزرگ داشتند.اما در اجرای این نقشه موزیانه موفق نبودند، با شنیدن زمزمههای خروج ارتش سرخ ، اکراد به تکاپو افتادند. آنان با اتخاذ سیاست تهدیدآمیز نسبت به حکومت ملی آزربایجان جنوبی ، مشغول به جمع آوری و بسیج نیروهای نظامی شدند. این جریان مصادف با سفر سید جعفر پیشه وری به تهران برای مزاکره بر سر مساله آذربایجان بود. قبل از این سفر سیدجعفر پیشه وری تلاش برایکنترل گرفتن آنها و توافق با مهاجرین یاغی و مسلح کرد را از سر گرفت. این تلاشها منتج به توافق نامهای شد. که مضمون آن بداین صورت بود که اولا مناطق مورد اختلاف در غرب آذربایجان مورد نظارت مشترک باشد. همچنین اکراد طبق این توافق نامه تمام اختیارات مذاکره با مرکز را به سید جعفر پیشه وری تنفیذ نمودند.
خیانت کردها به دولت ملی آذربایجان
مذاکرات تهران توسط پیشه وری انجام گرفت. اما اکراد مهاجر با بهانه این مساله که پیشه وری مطالبات آنان را برآورده نساخته دنبال راهی برای فتنه گری بودند. در این اوضاع بود که دوهر نایب کنسول آمریکا درخواست مصاحبه با قاضی را نمود و برخلاف گذشته که چنین درخواست هایی سریع رد می شد، از طرف قاضی محمد مورد پذیرش قرار گرفت. این کار نشان داد که قاضی برای اجرای نقشه ضربه زدن به حکومت آذربایجان عملا دست به دامن آمریکا شده است.
زمانی که پیشه وری در اردیبهشت ماه جهت مذاکره به تهران رفته بود، روسای اکراد، کنسول آمریکا را از تیره شدن روابط بین آنها و حکومت مستقل آذربایجان مطلع ساختند. اکراد این کار را با قصد وارد کردن فشار به حکومت آزربایجان جنوبی ، جهت رسیدن به اهداف شومشان انجام دادند. این اعمال، شکاف عمیق بین اکراد مهاجر و دموکرات های آزربایجان جنوبی نشان داد. در خرداد ماه همان سال، زروبیگ عامل حکومت مهاباد در اورمیه، دانش آموزان تورک این شهر را علیه دموکراتها تحریک کرد. از این دست اقدامات اکراد مهاجر، تا تصرف کامل و خارج کردن شهر از دست حکومت نوپای آذربایجان ادامه یافت.
حکومت خودمختار مهاباد زیر نظارت دولت ملی آذربایجان باید اداره میشد رهبر شهیدمان پیشهوری برای به آنهابرای اولین بار حقوق ملی داد به اکرد مهاجر اجازه داد در سیوق بولاغ (مهاباد نام کردی شده) زبان مادری و دادگاه و حکومت کردی خودمختار داشته باشند .
ولی خیانت در کردها در طول کتابهای تاریخ صفحه ننگ بوده است خیانت کردها به صدام حسین, دولت ترکیه, دولت قاجار و صفوی ها, پهلوی و ...
خیانت کردها به صاحبان منطقه که آنها را مهمان کرده اند زبانزد تمام ملتهای منطقه از جملأ عربها ، ترکها ،بختیاریها و .. میباشد.
آنها اینبار به آذربایجان و دولتی که به آنها حقوق ملی برای اولین بار داده بود خیانت کردند.
خیانت کردها به صاحبان منطقه که آنها را مهمان کرده اند زبانزد تمام ملتهای منطقه از جملأ عربها ، ترکها ،بختیاریها و .. میباشد.
آنها اینبار به آذربایجان و دولتی که به آنها حقوق ملی برای اولین بار داده بود خیانت کردند.
در ۲۵ و ۲۶ تیر ماه "انگوس وارد" سفیر آمریکا در تهران و "دوهر" نایب کنسول تبریز با استقبال اکراد وارد مهاباد شد. آمریکاییان این کار با هدف ارزیابی میزان نفوذ خود در بین اکراد انجام دادند. این حضور با استقبال گرم شهردار مهاباد و ملاقات چند ساعته سران عشایر و قبایل کردهای مهاجر با سفیر آمریکا همراه بود، اکراد با این استقبال در پی جلب حمایت آمریکا بودند که تا حدودی نیز موفق به این کار شدند.
اواخر تیر ماه روابط بین اکراد مهاجر و دموکراتهای تبریز رو به تیرگی کامل نهاد. به طوری که اکراد آشکارا از تمایل خود برای قطع همکاری با دموکراتها و همراهی با آمریکاییها سخن می راندند.
تجاوز ۳۰۰ کرد شکاک به شهر خوی با درخواست در دست گرفتن نصف ادارات، خصوصا دارایی و شهربانی، سر آغازی بر گسترش تنشها شد. به دنبال این حرکت، حزب دموکرات نیز فدائیانی را از مرند و ماکو روانه خوی ساخته و اکراد مهاجر را که به رهبری عمر خان شکاک متجاوز به خوی شده بودند از این شهر به بیرون راندند.
پس از این تجاوزگری ها،مهاجرین مهاجم با پرویی تمام در ۲۹ تیر ماه پیامی برای حکومت دموکرات آذربایجان ارسال کردند. که در آن اعلام شده بود از این پس کردها مرند را منتهی الیه شمال شرقی جمهوری مهاباد می دانند. و در روزهای بعد اقدام به ایجاد نا آرامی و تشنج در اورمیه نمودند. با مستقر نمودن نیروهای نظامی کرد در شهرهای اورمیه و سلماس، متجاوزین شروع به غارت غله کشاورزان این دو شهر کردند. پس از این اتفاق سید جعفر پیشه وری با قاضی محمد جلسهای تشکیل داده و توافق کردند که نیروهای اکراد از این دو شهر عقب نشینی نماید. اما با اقدام موزیانه به محض برگشت پیشه وری به تبریز ،اکراد با زیر پا نهادن توافق خود به روال همیشه به تجاوزات خود ادامه دادند.
در ۲۴ مرداد قوای زیادی از نیروهای بارزانی به قصد تجاوز به روستاهای اطراف میاندوآب (قوشاچای) وارد شدند. اما بلافاصله حکومت دموکرات آذربایجان نیروهایی شامل توپخانه و تانک جهت دفع خطر احتمالی اکراد مهاجم به این منطقه گسیل داشتند. با این اقدام تورک ها، اکراد ترسیده و اقدامی صورت ندادند.
در ۱۶ شهریور ماه قوایی مرکب از ۵۰۰ تفنگچی کرد به سوی اورمیه پیشروی کرده و روستاهای اطاف اورمیه را به اشغال خود درآورده و شروع به غارت منطقه کردند. و یک گروهان از اکراد مهاجم وارد اورمیه شدند. در این زمان عمر شکاک با چند صد نفر از عشایر کرد به شهر هجوم آورده و فرمانداری اورمیه را به تصرف خود آوردند. این مهاجمین با ایجاد ایستگاه هایی عوارض سنگینی از اهالی و هر کسی که در محور اورمیه به سلماس تردد می کردند، اخذ می نمودند.
با،این اقدامات اکراد جریتر شده، به طوری که عمرشکاک یاغی قصد تصرف سلماس به نام جموری مهاباد را داشت. این تهاجمات با واکنش حکومت آزربایجان جنوبی همراه شد. و سید جعفر پیشه وری شخصی به نام غلام یحیی دانشیان، فرمانده نیروهای نظامی فرقه در زنجان را که جهت دفع حمله احتمالی حکومت مرکزی در زنجان مستقر بودند، به سلماس فرستاد. اکراد از ترس کشته شدن پیشنهاد مذاکره دادند. مذاکراتی بین دموکراتهای آذربایجان و مهاجمین کرد در سلماس انجام گرفت، و به این صورت توافق حاصل شد که، مهاجمین سلماس را به حکومت آزربایجان جنوبی تحویل بدهند، و اما حکومت آزربایجان جنوبی در امور گردآوری غله و امنیت از اکراد مشورت بگیرد.
به دنبال این جریان پیشه وری از عمرشکاک دعوت کرد تا به تبریز سفر کرده و گفت و گوهایی را در این مورد انجام دهند. اما عمر شکاک با موزی گری این دعوت را نپذیرفت. ولی به منظور همدلی با کنسول آمریکا یکی از روئسای اکراد شکاک به نام عاکف شریفی را به تبریز فرستاد. نماینده اکراد در دیدار با کنسول آمریکا تاکید کرد که کردها قصد دارند به زودی اداره امور شهرهای آذربایجان از جمله اورمیه،سلماس و خوی را در دست بگیرند!!!
در این مورد نیز از آمریکا درخواست همکاری نمود. کنسول آمریکا حمایت از کردها را مشروط بر نزدیکی و همکاری با دولت مرکزی اشغالگر رژیم فارس که ۶ مملکت را در اسارت خود دارد( پهلوی) اعلام کرد. مهاجرین کرد با قبول اوامر اربابان جدید خود، این بار با ارسال پیغامی مبنی بر وفاداری نسبت به حکومت پهلوی تاکید کرد. دولت تهران نیز قول داد که در آینده رفتاری حمایتی از اکراد مهاجر داشته باشد.
در این مورد نیز از آمریکا درخواست همکاری نمود. کنسول آمریکا حمایت از کردها را مشروط بر نزدیکی و همکاری با دولت مرکزی اشغالگر رژیم فارس که ۶ مملکت را در اسارت خود دارد( پهلوی) اعلام کرد. مهاجرین کرد با قبول اوامر اربابان جدید خود، این بار با ارسال پیغامی مبنی بر وفاداری نسبت به حکومت پهلوی تاکید کرد. دولت تهران نیز قول داد که در آینده رفتاری حمایتی از اکراد مهاجر داشته باشد.
نتیجه از ۴ تجربه تلخ از اعتماد به این مهاجرین
در نهایت هر چند که حکومت نوپای آزربایجان و شخص سید جعفر پیشه وری،امتیازاتی به اکراد مهاجر داد، که تا به این لحظه نیز با تمام یاغی گریها نتوانسته اند به نصف آن امتیازات برسند. اما باید حکومت آذربایجان از تجربیات گذشته استفاده می کرد، که به قولی کردهای بی وطن مهاجر که تا کنون جز یاغیگری و دشمنی چیزی به بشریت نداده اند و همیشه نمک خورده و نمکدان می شکنند. یاغیان با در پیش گرفتن سیاستهای کثیف، نقش بسیار پررنگی در تضعیف حکومت تازه استقلال یافته آذربایجان داشتند. آنان با قتل، غارت و جنایاتی که در آن برحه حساس انجام دادند، از علل مهم در به ثمر نرسیدن حکومت دمکرات تازه استقلال یافته آزربایجان جنوبی بودند.