ـ کلمات فارسی که با پسوند «آق»، «آغ»، «آک»، «اوْک» ختم میشوند. مثال: اتاق، سراغ، الک، یدک، چابک و سایر...ـ کلمات فارسی که با پسوند «مَه//مِه» ختم میشوند. مثال: دکمه//تکمه (دوگمه// دوکمه) ،(تؤکمه//توْکمه)، قیمه (قیمَه//قیمِه)، سرمه (سوْرمه//سوْرمِه)، چکمه، دلمه، چاتمه، قاتمه، چنباتمه و ... (با استثناء کلمات عرب دخیل در فارسی).
ـ کلمات فارسی که با پسوند «اوق»، «اوْق»، «ایق»، «اوْک» ختم میشوند. مثال: قرق، اَغروق، ایلیق، بلوک، چابک//چابوک و...
ـ کلمات فارسی که با پسوند «چی»، «چی» ختم میشوند. مثال: سورچی، قورچی، یورتچی، ارابهچی، قهوهچی،یازیچی و ...۵ـ کلمات فارسی که با پسوند «لیق»، «لیق»، «لوق» ختم میشوند. مثال: بوزلوق، قارلیق، باشلوق، اتالیق، باشلیغ
۶ـ کلمات فارسی که با پسوند «لاق»، «لاخ» ختم میشوند. مثال: ییلاق، قشلاق، باتلاق. پسوند «لاخ» از قدیمیترین پسوندهای ترکی است که در زبان فارسی داخل گشته و در ساختار لغات بسیاری کاربرد دارد. مثال: سنگلاخ، رودلاخ، نشیبلاخ، سولاخ//سوراخ، دیولاخ و ....ـ کلمات فارسی که با پسوند «ماق»، «مق»، ختم میشوند. مثلاً: چخماق، قیماق، تخماق و ...
ـ کلمات فارسی که با پسوند «آر»، «اَر» ختم میشوند. مثال: قاتار (قطار)، چاپار، آچار، چپر، دچار و ...
ـ کلمات فارسی که با پسوند « اِر»، «اوْر» ختم میشوند. مثال: قاطر، چادر، بهادر و ...
ـ کلمات فارسی که با پسوند «اوْل»، «آول» ختم میشوند. مثلاً: قراووْل، یساول، قرقاول و..ـ کلمات فارسی که با پسوند «داش»، «تاش» ختم میشوند. مثلاً: داداش، آداش، سرداش، کونولتاش، یکتاش و...
کلمات فارسی که با پسوند «غَه//غِه»، «قَه//قِه»، «کَه//کِه»، «گَه//گِه» ختم میشوند. مثال: داروغه، یرقه(یورقَه//یورقِه)، اُلکه (اوْلکه)، الکا (اوْلکا)، جلگه (جوْلگه//جولگه) و... کلمات فارسی که با پسوند «قی»، «قو»، «غو» ختم میشوند. مثال: قرقی (قئرقی)، برقو (بورغو)، یرغو (یوْرغو) و ... سؤزلر.
۱۴ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف«ق» و «چ» باشد، تماماً منشأ ترکی دارند. مثال: قاچاق، قیچی، قاچ، قارچ، چاقو ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ک» و «چ» باشد، منشأ ترکی دارند. مثال: کوچ، کوچه، کوچک، چکول، چاک، چابک، کچل و ...
ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ق»، «د»، «ت» باشد. مثال: قاتر، قاتوق، قرهقات، قوروت، آنقوت، قتار// قطار و ... ـ کلمات فارسی که در ساختار آنها «انگ» و «نگ» باشد و یا کلماتی که با این پسوندها ختم شوند. مثال: سرنگ(سورماق)،النگو(النگ،ال در زبان ترکی به معنی دست)، فشنگ، تفنگ، سنگر،زرنگ ، قشنگ ،اوزنگ(افسار)و ..[ به استثناء کلمات دخیل سنسکریت وهندی) ـ کلماتی با حرف «ی» شروع میشوند منشأ ترکی دارند. مثال: یام، یامچی، یونجه، یالغ، یال، یله، یان//یون [(در ترکی به معنی اسب است) این کلمه در فارسی به شکل «نریون» و «مادیون»//«مادیان» و با افزودن علامات جنسیّت «نر» و «ماده»//ماد به اشکال فوق در زبان فارسی وارد گشتهاند]. در بعضی از موارد به اوّل این کلمات پروتئز «پ» علاوه میشود مثال: «پیاله»، «پیام» و.. لازم به ذکر است در بعضی از موارد حرف «ی» کلمات ترکی با حروف«چ» و «ج» عوض میشوند. مثال: یلقه به شکل جلقه// جلیقه، «یرمه» به شکل «چرم»، «یادو» به شکل «جادو»، یده (سنگ مشهور) به شکل «جده» و .....
ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ق» و «ز» باشد ترکی میباشند: قاز، قوزک، قوزه، قزوین، قوز (این واژه به شکل گوژ در زبان فارسی وارد شده است).ـ کلماتی که در ساخترشان حروف «ت»، «پ» باشد ترکی هستند. مثال: تپش، تپیدن، تپه، توپال - کلماتی که در ساختارشان حروف «چ»، «پ» باشد منشأ ترکی دارند. مثال: چاپار، چپاول، چپر، چاپ و....ـ کلماتی که در ساختارشان حروف «چ» و «غ»// «ج» و «غ» باشد منشأ ترکی دارند. مثال: بوغچا//بقچه، غنچه، چاغ، چوغول//چغلی، جیغ،
کلمات فارسی که با پسوند «مان»(مان در زبان ترکی پسوند شدت است). مثلا : آرمان ،سازمان،آسمان(بسیار آس=بسار آویزان) و..
ه منظور بررسي زبان آزربايجان در طول تاريخ، در ابتدا به بررسي تاريخ اقوام و حكومتهايي كه در آزربايجان بودهاند ميپردازيم. در مورد ملتهايي كه قبلاً در آذربايجان زيستهاند ميتوان به سومئرها، ايلاميها، هوريها، آراتتاها، كاسسيها، قوتتيها، لولوبيها، اورارتوها، ايشغوزها (ايسكيتها)، مانناها، گيلزانها، كاسپيها و ... اشاره كرد كه زبان تمامي آنها التصاقي و جزو خانوادة زبانهاي تركي بوده.۴ از اين ميان سومئريها، ايلاميها و هوريها اقوامي بودند كه اولين تمدنها و مدنيّتها را روي زمين بنا نهادند.
با توجه به کتابهای ارزشمند زیادی که در دنیا وجود دارد ميتوان به صراحت گفت كه آزربايجان از حدود هفت هزار سال قبل جايگاه تمدنهاي نامبرده ميباشد
در اين مورد نيز چندي پيش يك هيأت باستانشناسي آمريكايي – ايراني در تپة حسنلو به كشفهاي ارزشمندي دست يافتند. رهبر اين هيأت (رائبرت دالسون) بعد از تحقيقات فراوان، تاريخ اين منطقه را به ده دوره تقسيم كرد كه اولين دوره حدود ۶۰۰۰ سال قبل از ميلاد و چهارمين دوره مربوط به ۱۳۰۰ سال قبل از ميلاد تا ۸۰۰ سال قبل از ميلاد ميباشد. كه اولين دوره مربوط به هوريها و آخرين دوره مربوط به مانناها ميباشد.۵
۱ – جايگاه اصلي هوريها در هزاره ۳ و ۴ (۶۰۰ سال قبل) در آذربايجان و مناطقي از قسمتهاي شمالي زاگرس و كوههاي توروس بود.۶ همچنين از ربع سوم هزارة قبل از ميلاد (۲۴۰۰ سال قبل از ميلاد) سند نوشتهاي بدست آمده كه با الفباي اككد و به زبان التصاقي هوري بوده كه اين سند متعلق به يكي از پادشاهان هوري بنام تيشاري ميباشد و نيز نام يكي ديگر از پادشاهان هوريها به نام ساشانار كه در ۱۴۵۰ سال قبل از ميلاد حكومت ميكرده نيز معلوم است.۷
۲ – كاسسيها: درست است كه كاسسيها در آذربايجان نبودند ولي در همسايگي آنها ميزيستند. و تقريباً ۳۰۰۰ سال قبل از ميلاد مابين ايلام و مناطقي از آذربايجان ساكن بودند۸ و به دليل همزباني و ارتباط سياسي، فرهنگي، اجتماعي تاثير زيادي در تاريخ آذربايجان داشتهاند.
۳ – قوتتيها در ۲۸۰۰ سال قبل از ميلاد و لولوبيها ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد در شرق و جنوب درياچه اروميه و قزوين و همدان ساكن بوده و حكومت كردهاند.۹
۴ – اورارتوها ۱۰۰۰ سال قبل از ميلاد در آناتولي و پيرامون درياچه وان و كوههاي زاگرس و اطراف درياچه اروميه و شهرهاي ماكو و نخجوان امروزي صاحب تمدن بودهاند.۱۰
۵ – در اوايل عصر ۱۹ قبل از ميلاد، قبايل مانناها با به هم پيوستن، دولت بزرگي در آذربايجان به وجود آورده و حكومت كردهاند.۱۱
۶ – مادها كه اولادهاي قوتتيها و لولوبيها بودند ۶۷۰ سال قبل از ميلاد با اعتلاف با مانناها حكومتي قدرتمند به وجود آوردند كه همدان، اراك، ساوه، زرند، سونقور، كاشان، قم ، قزوين ، زنجان و ... تحت حاكميت آنها بوده.۱۲
واما در مورد زبان، همچنين ارتباط زباني مادها و سومئرها دياكونوف در فصل ۴۲ كتاب خود مينويسد كه در ليست نامهاي شاهان ماد يعني قوتتيها، به نامهايي بر ميخوريم كه در ليست نام شاهان سومئر ميباشد.
از ديگر همسايگان مادها كه همزمان با آنها بوده و زبان هردوي آنها از يك خانواده ميباشد ميتوان به ايشغوزها اشاره كرد كه در قرنهاي ۷ و ۸ قبل از ميلاد در قسمتهايي از آذربايجان زندگي كردهاند.
برخلاف آنچه كه امروز شايع شده مادها نوة يك قبيلة منفرد بودند كه به اصطلاح از ساير آريائيها جدا شده و در آذربايجان ساكن شدهاند و نه به رغم عقيدة شايع، داير بر اينكه منابع مربوط به تاريخ ماد فوق العاده ناچيز است، منابع آشوري از قرن هفتم تا قرن نهم قبل از ميلاد نه تنها براي احياي تاريخ باستان آذربايجان كافي است بلكه جزئيات مهمي را نيز روشن ميسازد. با تغيير و تحولات در اوضاع سياسي آنروزگار در آذربايجان، هفت قبيله آذربايجان باستان كه قبلاً جزو اتحاديه ماننا و اورارتووساكايي بودند اتحاديهاي تشكيل دادند كه بعدها يونانيان باستان آنها را ميديا آنچه ما، ماد ميناميم ناميدند، اين قبايل را هرودوت تاريخ نگار يوناني چنين نام ميبرد:
۲ - پارتلاكئنوي پرلکنی
۱ - بوآساي بوسی
۴ - مغ مگی
۳ - آستروخات ستروختس
۶ - آري زانتوي اریزنتی
۵ - بوديو بودیی
۷ - ماد مید
و نيز مطالعه نامهاي شهرها و ولايات ماد نشان ميدهد كه آنان آريايي نيستند.
بعد از آشنايي با تعدادي از اقوام و حكومتهاي آذربايجان، اينك به بررسي نوع زبان آنها ميپردازيم.
طبق تقسيم بندي متخصصان زبانشناس، كل زبانهاي موجود در دنيا به سه شاخه تقسيم بندي ميشود:۱۳
۱ – زبانهاي التصاقي كه تمام زبانهاي مربوطه به خانواده زبان تركي در اين شاخه قرار دارند.
۲ – زبانهاي تحليلي(هندواروپایی) كه از مهمترين زبان اين شاخه ميتوان به زبان عربي اشاره كرد ;که زبان فارسی نیز جزو این گروه است.
۳ – زبانهاي هجايي كه از شاخصترين زبانهاي اين شاخه نيز ميتوان به زبان چيني اشاره كرد.
حال با توجه به اين تقسيمبندي و با توجه به اسناد تاريخي و علمي به بررسي نوع زبان اقوام ساكن در آذربايجان ميپردازيم.
طبق تحقيقات هومئل زبانهاي ايلام وسومئر از يك پايه و جزو زبانهاي اورال- آلتايي (التصاقي) ميباشد. ۱۵زبانهاي هوري و لولوبي نيز نه، تحليلي و نه هجايي بوده، بلكه آنهانيز جزو زبانهاي التصاقي ميباشند.۱۶
همچنين طبق نظريه ماراك دئميكين (آكادئميكين) زبان كاسسيها، ايلاميها، قوتتيها، مادها و مانناها نيز التصاقي بود.۱۷
زبانهاي قوتتيها، لولوبيها همانند بوده و با زبانهاي اورارتوها و هوريها خويشاوند ميباشند.۱۸
همچنين اپرت باستان شناس فرانسوي نيز بر تركي (التصاقي) آلتايي بودن زبان مادها اشاره ميكند. در جايي ديگر دياكونوف مينويسدزبان اشكانيان نيز همانند زبان مادها و از خانوادة زبانهاي التصاقي بوده۱۹ كه در صورت مقايسه تحقيقات اپرت و دياكونوف ميتوان به ترك بودن اشكانيان نيز پي برد. بدين ترتيب است كه از ۷۰۰۰ سال تا ۲۵۰۰ سال قبل يعني مدت ۴۵۰۰ سال به طور مطلق در منطقه جغرافيايي آذربايجان تنها و تنها اقوام التصاقي زبان (ترك) زندگي و حكومت كردهاند . همچنين اگر تاريخ بعد از ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد را بررسي كنيم باز آذربايجان در بيشتر مقاطع تاريخي مستقل از حكومتهاي ديگر منطقه بوده، به طوريكه در زمان هخامنشيان آذربايجان در مقابل آرياييها سرفرود نياورده و تا سرنگوني اين حكومت، تمام فرهنگها و آداب و سنن و زبان خود را حفظ كرده همچنين در تاييد گفتة بالا ميتوان به كشته شدن كورش، شاه هخامنشيان توسط ملكه آذربايجان (تومروس) اشاره كرد.۲۰
در زمان سلوكيان نيز كل آذربايجان مستقل از حكومت سلوكيان بوده و اسكندر نتوانست آذربايجان را به تصرف درآورد.۲۱و در اين مورد استرابو جغرافيدان يوناني مينويسد: در زمان حمله اسكندر، سرداري بنام آتوروپات آذربايجان را از چنگ اندازي اسكــندر محفوظ نگهداشت.۲۲
در زمان ساسانيان نيز آذربايجان مستقل بوده و حتي بعد از شاپور دوم، ساسانيان با هيتيها (هياطله) پيمان اتحاد بستند تا در شمالغرب با روم بجنگد.۲۳ بعد از اسلام نيز تركان اغوز كه شمشير اسلام ناميده ميشدهاند، در آذربايجان حكومت قدرتمندي بنا كرده و با ملازگرد مبارزه كرده و توسط آلپ ارسلان ضربه سنگيني به آنها واردآوردند. بعد از اغوزها نيز حكومتهايي كه در آذربايجان و گاهي در مناطقي از ايران حكومت ميكردهاند. از جمله غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، مغولها، اتابكيان، تاتارها، آققويونلوها، قرهقويونلوها، صفويان، افشاريان و قاجارها تماماً ترك زبان (التصاقي) ميباشند.
در مورد تركي بودن زبان مردم آذربايجان اسناد و مدارك بسيار زيادي موجود است، مثلاً: ديونيوس پريگت جغرافينگار و شاعر يوناني صدة چهار ميلادي ترك زبانان را ساكن اصلي اين منطقه ميداند و نيز محمد عوفي در ذكر خلافت عمربن عبدالعزيز كه از سال ۹۹ تا ۱۰۱ هجري ادامه داشت، از قيام بيست هزار ترك آذربايجاني سخن ميگويد.
همچنين اخبار موثّق عبيدبنشريعه جرهومي كه شخص معمّر و محترم در دربار اموي بوده در حضور معاويه سخن ميگويد: (آذربايجان از سرزمين تركان است) و اين خبر را طبري و به نقل از او بلعمي و حمزة اصفهاني و ابن اثير در كتابهاي تاريخ بلعمي، تاريخ طبري، تاريخ پيامبران و الكامل گزارش كردهاند كه از متون معتبر اسلامي به شمار ميروند.
از ديگر محققاني كه آذربايجان را به عنوان سرزمين تركها نام ميبرند ميتوان : ژ . اوپر، قرتيز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجي يف، گ . ا . مليكشويلي، ع . دميرچيزاده، تيمور پير هاشمي، يامپولسكي، ي . ك . يوسفاف، يومينوس ، وروشل گوگازيان. زكي وليد دوغان، پروفسور دكتر محمد تقي زهتابي و دهها محقق و دانشمند را نام برد.
در اين ميان بهتر است به نظر يامپولسكي نيز اشاره كرد كه ميگويد: تركها در اطراف درياچه اروميه زندگي ميكنند و آشوريها آنها را توروك تآیعورآیعوک (يامون توروك به معني تركهاي نيرومند) نام بردهاند و در سنگ نوشتههاي اورارتوئي هم سخن از قومي بنام توريخي رفته كه در آذربايجان ميزيستند. (اوايل هزارة قبل از ميلاد) و ميگويد توروكها يا توريخيها همان تركها هستند.
منابع
۱ – نقدي بر كتاب زبان آذري نوشته دكتر جواد هيئت
۲ - نقدي بر كتاب زبان آذري نوشته دكتر جواد هيئت
۳ – سلماس در مسير تاريخ ده هزار ساله – توحيد ملك زاده.
۴ – تاريخ ديرين تركان ايران – پروفسور دكتر زهتابي و تاريخ ايلام – پي يئر آميه (ترجمه شيرين بياني) صفحات ۳ ، ۵۰ ، ۵۱ ،۶۰، ۶۶ .
۵ – آذربايجان در سير تاريخ – صفحه ۲۶۲ – تاريخ ديرين تركان ايران – پرفسور زهتابي .
۶ – تاريخ ديرين تركان ايران – پروفسور دكتر زهتابي صفحه ۹۴ .
۷ – تاريخ ديرين تركان ايران - پروفسور دكتر زهتابي صفحه۹۵ .
۸ – تاريخ ماد- دياكونوف صفحه ۱۰۰ .
۹ – تاريخ ماد – دياكونوف صفحه ۲۱۰ .
۱۰ – تاريخ ديرين تركان ايران- پروفسور دكتر زهتابي.
۱۱ – تاريخ آذربايجان – آ.ن قلي اوف صفحه ۱۷ .
۱۲ – تاريخ ديرين تركان ايران- پروفسور دكتر زهتابي صفحه۲۶۴ .
۱۳ – زبان تركي و لهجههاي آن – دكتر جواد هيئت صفحه ۲۵ .
۱۴ – تحقيقات سازمان يونسكو در مورد زبانهاي دنيا – هفته نامه اميد زنجان چهارشنبه ۲۰ خرداد ۷۸ شماره ۲۸۶ صفحه ۳ .
۱۵ – سيري در تاريخ زبان و لهجههاي تركي دكتر جواد هيئت صفحه ۲۱ .
۱۶ – تاريخ ماد – دياكونوف صفحه ۱۰۱ .
۱۷ – تاريخ ديرين تركان ايران - پروفسور دكتر زهتابي صفحه۲۵۴ .
۱۸ – تاريخ ماد – دياكونوف صفحه ۹۹ – و تاريخ ديرين تركان ايران صفحه ۹۵ .
۱۹ – اشكانيان – دياكونوف، ترجمه كشاورز صفحه ۱۱۶ .
۲۰ – ايران باستان – پيرنيا جلد يك صفحه ۴۵۲ – ۴۴۹ و تاريخ ديرين تركان ايران – صفحه ۶۳۷ .
۲۱ – اشكانيان – دياكونوف صفحه ۸ .
۲۲ – تاريخ اروميه – احمد كاويانپور ص ۵۵ – ۵۴ .
۲۳ – تاريخ اجتماعي ايران – مرتضي راوندي صفحه ۶۱۶ – ۶۱۱ .
۲۴ – غياث اللغات- صفحه ۶۳۳ .
۲۵ – مروج الذهب- جلد اول صفحه ۲۳۱ .
۲۶ – تاريخ گزيده حمد ا... مستوفي به اهتمام دكتر عبدالحسين نوابي - موسسه انتشارات امير كبير، تهران ۱۳۶۶ صفحه ۳۰ .
۲۷ – روزنامه جام جم – صفحه ۷ – پنجشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۱ / سال سوم / شماره ۵۸۶ .
۲۸ – نشريه بهار – شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۷۹