کاضیم خان قوشچی

اوایل جنگ جهانی اول  غرب آزربایجان جنوبی به علت مو قعیت ژئوپولتیکش،محل مناقشات و نزاع دول تاثیر گذار اصلی آن دوره بوده است که به علت رقابت قدرتهای بزرگ بر سر تصاحب این مناطق استراتژیک از یک طرف و طمع ورزیی وخیالات واهی مهمانان نا خوانده از طرف دیگر، به مدت ده سال آرامش و آسایش از صاحبین اصلی این سرزمین سلب شده وسبب قتل عام بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر از تورکان گردیده است.





استعمارگران روس و انگلیس جهت نیل به اهداف خود در منطقه در طی جنگ جهانی اول با ابزار قرار دادن عده‌ای از مزدوران خائن ارمنی وآسوری وبه دنبال آن عشایر کرد و با دادن وعده وعیدهای هیچ وقت تحقق نیافته ارمنستان و کردستان موهوم اقدام به نسل کشی و مهاجرت اجباری تورکها از سرزمین آبا وجدادی خود در شهرهای خوی،سالماس،اورمو،سولدوز و سویوق بولاق(مهاباد)نموده اند که با از جان گذشتگی تورکان و با یاری همملیان  تورک عثمانی نقشه شوم و خیالی آنها مهار و نقشه بر آب شد.
کاضیم خان قوشچی متولد ۱۲۴۶ه.ش در بخش قوشچی محال انزل،در اوج جوانی که مقارن با مبارزات مشروطه خواهی ملت  آزربایجان بود با آشنایی با اندیشه‌های آزادیخواهی به مبارزه علیه مستکبرین داخلی و استعمارگران خارجی برخاست.

کاظیم خان نمونه کاملی از ابر قهرمان ملی آذربایجان،  بیرق عدالت خواه بابک را همراه با نغمه‌های حماسی کوراوغلو در قلعه"قیرخلار" به اهتزاز در آورد.

کاظیم خان دریده شدن شکمهای ۶۰ تن از مردان روستای گویرچین قالا را در یک شب توسط کور یوسف ارمنی،زنده به گور کردن تورکان روستای قولونجو توسط عمرخان شیکاک،فرو بردن سرنیزه به دهان کودکان شیرخوار قوشچی توسط سالداتهای روس و خود کشی زنان تورک برای حفظ ناموس را نمی توانست ببیند و تحمل کند.

کاظیم خان و قلعه مشهورش قیرخلار قالاسی تنها مامن و پناهگاه تورکان اورمو وسلماس در اوج یکه تازی قشون مسیحی به ویژه یاغیان کرد بود،در جریان ورود علی احسان پاشا فرمانده مشهور قشون تورک عثمانی به انزل،با واگذاری بخشی از عساکر تحت فرماندهی کاظیم خان و همکاری کاظیم خان با ارتش تورک در آزاد سازی خوی از دست قوای مسیحی نقش و اهمیت کلیدی کاظیم خان در مقابل دشمنان ملت آذربایجان به خوبی نمایان می شود.

بعد از پاکساز غرب آزربایجان جنوبی از روسها و ارمنیها توسط قشون آزادیبخش تورکان عثمانی هنوز ملت تورک اورمو،سلماس وخوی مزه آرامش را نکشیده این بار نوبت اشرار کرد رسید،استعمار با شکست پروژه ارمنستان بزرگ این بار کردهای همیشه در صحنه جهت مزدوری به رهبری اسماعیل سیمیتقو را از شمال عراق به غرب آزربایجان جنوبی  بویژه اورمو وسلماس کوچانده و با مجهرکردن آنها غرب آذربا یجان را به خاک و خون کشانده و بر روی کشتکان تورکها رویای تشکیل کردستان موهوم را در سر پروراندند.نقش محوری و حیاتی کاظیم خان در مقابل افکار و توطئه‌های مزدوران اجیر شده اشرار کرد از اهمیت زیادی برخوردار است که به جرات می توان گفت که به دلیل خروج قشون تورک عثمانی تنها سنگر و دژ استقامت در مقابل تحرکات وجنایات کردها بود که جمله معروف سیمیتقو"کاظیم خان دمل پشت گردن من و مانعی برای رسیدن به افکارم است" اهمیت نقش کاظیم خان در نقش بر آب شدن توهم کردستان موهوم را به خوبی ثابت می کند.

اولین درگیری کاظم خان و یارانش با ارتش روسیه به سال ۱۹۰۹ میلادی بود که طی آن مبارزین تسلیم نشده و قصبه قوشچی به توپ بسته شد و کاظم خان و افرادش به قلعه قیرخلار که بعدها به اسم این سردار تغییر نام یافت پناه بردند و در طی سال‌ها مبارزه بارها ضربات جدی به ارتش اشغالگر وارد کردند. پس از عقب نشینی ارتش روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی به علت بروز انقلاب در این کشور و پسروی اردوی عثمانی نوبت به تاخت و تاز جیلوها به رهبری مارشیمون و اکراد به رهبری اسماعیل آغا سیمکو رسید اما با این اوضاع او دژ مستحکم خود را تا پایان ماجرا از دست نداد و به مدت شش سال در مقابل اشرار و اشغالگران از مقاومت کرد و توانست از جان و مال مردم ستمدیده محافظت کند. به طوری که مایحتاج و مواد غذایی آنان را تامین و با ساختن قایق‌های بیست و سی نفره آن‌ها را از غرب دریاچه اورمیه به ساحل شرقی آن (تبریز) انتقال دهد. گروه مبارزین به رهبری کاظم خان و فرماندهانی چون اژدرخان ، جانعلی خان، الله وردی خان قنبری، امیر ارشد خان قراجه داغی و حاج ناظم خان قره باغی و سیصد اسب سوار که تحت تعلیم محمد افندی به سر می‌بردند با وجود مقاومت‌های خود و اقدامات لازم ضربات جدی به دشمن وارد کردند 
کاظیم داشی

در سال ۱۹۲۰ میلادی با ورود ارتش قاجار به آذربایجان و حمایت از کاظم خان طولی نکشید که این حمایت به مناقشه میان کاظم خان و رضا خان ( پالانی - پهلوی ) تبدیل شد. چرا که کاظم خان به تحت الحمایگی رضا خان از سوی انگلیس و براندازی دولت قاجار و تشکیل دولت پهلوی پی برده بود



کاظیم خان در عمل و در امورات جنگی به خصوص ساخت سلاح ازجمله توپ و بمب دستی یک نابغه و در نظر به مثابه یک روشنفکر در تجزیه تحلیل مسائل بود،با عشقی که به ملتش و سرزمینش داشت همواره اولگوی جوانان زمانش بود.قلعه‌اش قیرخلار(کاظیم داشی)مانند بذ قالاسی کلیبر محل فوران خشم و عصیان ملت تورک در برابر دشمنان این ملت بود.


با عظیمت رضاخان   پالانی به قوشچی جهت سرکوب قیام یاران کاظیم داشی،کاظیم خان در پیامی به رضا میر پنج این چنین بیگانه بودن رضا خان  پالانی برای ملت تورک را بیان کرد: "من اگر هر روز صد بار کشته شوم و دوباره زنده شوم و خون سرخم سنگهای این صخره را رنگین کنند هرگز تسلیم بیگانه نمی شوم؛آری کاظیم خان به درایت خود بیگانه و اجنبی بودن رضاشاه و ظلمی را که در حق تورکان آذرباجان خواهد کرد را پیش بینی کرده بود و در خطابی به همسنگرانش خطر سلب حکومت از دست تورکان و کودتای رضا شاه را اینطوری گوشزد کرده بود"دوستان،دولت قاجار هر چه بود همزبان ما و از خود ما بود ولی الان با دشمنی سرکار داریم که نه زبانش به زبان ما می ماند نه دینش:"اصرار حکومت پهلوی واستعمار انگلبیس برای دستگیری کاظیم خان ترس از حدود ۵۰۰ نفر پیاده و سواره نبود بلکه ترس از خلق قهرمان ملی جدید آذربایجان که خود به تنهایی تمام ویژه گیهای یک ملت را دارابود،ترس از خلق الگوی جدید یک مبارز در مقابل تفکرات ضد تورکی و تغییر ترکیب جمعیتی منطقه بود.
 کاظم خان که  به تحت الحمایگی رضا خان فارس از سوی انگلیس و براندازی دولت قاجار و تشکیل دولت پهلوی پی برده بود تا آنجایی که در پی این جریان کنسول انگلیسی مقیم تبریز رسماً به کاظم خان مکتوبی به عنوان این که تسلیم اسماعیل سیمیتقو شود و پایگاه خود را تخلیه کند. نوشت وی اعتنایی به این مکتوب نکرده و فرستاده کنسول را این گونه پاسخ داد: کوتاه سخن! کاظم خان کسی است که با یک پناهگاه دریایی با سیاست استعماری انگلستان به مقابله پرداخت و پیروز گردید.
کاظم خان بعد از ایجاد آرامش و امنیت نیز پایگاه خود را ترک نکرد حتی عده‌ای از مردم به عنوان تشکر برای او مبلغی جمع کرده و از وی خواستند که با ایجاد امنیت در منطقه توسط رضا شاه از قلعه پایین آمده و خلع سلاح شود ولی او در پاسخ گفت: شما احمد شاه  تورک را بیاورید من تسلیم خواهم شد.
با این اوصاف کاظم خان تا لحظه مرگ تسلیم سیاست‌های انگلیس و فارس نشد کاظیم خان هیچ وعده وعیدی را جهت ترک قلعه و مصالحه نپذیرفت،چون سرنوشت در حال خلق اسطوره و سمبل مقاومت، این بار در غرب آذربایجان بود،کاظیم خان با عدم تسلیم و عدم سازش می خواست روحیه و تفکر عشق به خاک،عشق به ملت و از همه مهمترضرب المثل "تورپاقدان پای اولماز"همیشه آویزه گوش مردمش باشد.همانطور که قول داده بود مرگ را بر تسلیم یا وعده والی گری اورمو ترجیح داده و در سن ۶۲ سالگی بر اثر انفجار بمب ساخت دست خودش به شهادت رسید.



یکی از شخصیتهای ملی ملت تورک بویژه غرب  آزربایجان جنوبی که شاید در صورت عدم نقش آفرینی وی غرب آزربایجان جنوبی سرنوشت دیگری داشت کاظیم خان قوشچی بود که به دلیل سنگر بودن در مقابل افکار ضد آذربایجانی فاشیستهای مرکز نشین رضاخانی و استعمار خارجی مورد غضب تاریخ نویسان یاوه گو قرار گرفته است.


هنوز هم صدای ساز کاظیم خان خولیای تشکیل کردستان  نوکران چند جانبه بخصوص بارزانی و نوچه‌هایش را برهم میریزد و قلعه سر افراز"کاظیم داشی" تیری است بر چشم زیاده خواهان،یادش همیشه زنده و راهش جاویدان خواهد ماند