بخشنامهی ادارهی فرهنگ رژیم ایرانی در آزربايجان برای رايج ساختن نام و هويت جعلی " قومی آذری " به جای ملت تورک
بخشنامه برای جلوگیری از آگاهی دانشآموزان به هویت ملی تورکی خود، توصیه میکند نشریاتی که واقعیت تورک بودن مردم و زبان آنها را بیان میکنند ممنوع شوند. برای مغزشوئی و هویتزدائی دانشآموزان تورک نیز توصیه میکند معلمین در کلاسها به توجیه دانشآموزان و همچنین اجرای مراسم سخنرانیهای عمومی در مدارس اقدام کنند
در زیر متن یک بخشنامهی محرمانه از رئیس فرهنگ رژیم فاشیست ایران در آزربایجان اشغالی (بنام آزربایجان ) مربوط به سال ١٣٣١-١٩٥٢ آمده است این بخشنامه که عطف به مرقومهی محرمانهی استانداری آزربایجان به همان مضمون به روسای دبیرستانها ابلاغ شده است، خواهان انجام اقدامات و تدبیراتی برای رایج ساختن نامها و مفاهیم «نژاد آزری» و «زبان آزری- آزربایجان» به جای ملت «تورک»؛ و ممنوع ساختن ورود نشریاتی که تورک بودن مردم آزربایجان را بیان میکنند است.
متن بخشنامهی محرمانهی رئيس فرهنگ آزربايجان
وزارت فرهنگ- ادارهی فرهنگ آذربایجان
بازرسی
٥٣٣-م ١٣٣١- ٠٩- ٢٠ محرمانه
آقای رئیس دبیرستان
بر طبق اطلاع واصله، مدتی است که در ترکیه اقدام به نشر کتابهائی برای نشان دادن نژادهای مختلف تُرک شده. و با دلایلی خلاف حقیقت «نژاد آذری یعنی آذربایجان» را تُرک قلمداد، و خواستهاند از این راه در افکار مردم این سامان رخنه نموده، و با اشاعهی پانترکیسم نتایج مطلوبی بگیرند. مقتضی است:
اولاً- مراقبت دقیق نمائید که از پخش و انتشار این قبیل نشریات مضل در بین محصلین جداً جلوگیری شود.
ثانیاً- تحقیق نمائید که در صورت انتشار این قبیل نشریات، نسخی از آنرا بدست آورده به اداره ارسال دارید.
ثالثاً- به آقایان دبیران تاریخ و جغرافیا دستور دهید که من غیرمستقیم و ضمن درس نسبت به ریشهی «زبان آذری» و مبارزه با این قبیل افکار مسموم کننده و اینکه «زبان آذربایجان، ترک نبوده و آذری است» سخنرانیهای مستدل به دانشآموزان بنمایند.
رابعاً- در صورت امکان، مقدمات تهیه سخنرانیهای عمومی در این مورد به عمل آید.
رئیس فرهنگ استان ٣
رونوشت عطف به مرقومه ٥٦٣١- ٣١-٩-١٦ محرمانه جناب آقای استاندار آذربایجان تقدیم، و اضافه مینماید که در این مورد تعلیمات لازم به نمایندگان فرهنگ نیز صادر شده است.
رئیس فرهنگ استان ٣
رونوشت در پاسخ به نامه ی شماره ی ١٢٧٥٧-س-١١٦٤٤-٣١-٩-٤ جهت استظهار وزارت کشور ایفاد می شود
استاندار آذربایجان، دکتر سجادی
بخشنامه ادعا میکند زبان «سامان آزربایجان» (در آن زمان استان آزربایجان منطبق بر سه استان آزربایجان شرقی، آزربایجان غربی و اردبیل امروزی بود)، «تورکی» نیست و «آزری» است.
احمد کسروی تبریزی، از دمکراتهای آزربایجان دورهی آزادیستان و پانایرانیستهای مانقورد و خائن به وطن و ملیت خود ، در سال ١٣٠٤ شمسی نظریهای را مطرح کرد که گویا قبل از شیوع و رواج زبان تورکی در منطقهی آزربایجان، در آنجا یک زبان مشخص و معین و فراگیر ایرانیک به نام «آزری» وجود داشته است. (این نظریه، غیرعلمی و مردود است.
آزری درنزد واضعین آن یعنی مولفین عرب، به معنی منسوب به آزربایجان و از جمله هر زبان ایرانیک و یا غیر ایرانیک رایج در آن، از جمله رازی، تالشی، تاتی، گیلگی، لکی، کوردی و ... بود، نه به معنی یک زبان مشخص و معین و فراگیر ایرانیک. علاوه بر آن، در دورهی مذکور در منطقهی آزربایجان دهها، بلکه بیش از صد زبان مختلف رایج بود و نه یک زبان فراگیر ایرانیک و یا غیرایرانیک).
پس از ظهور این نظریه، دولت ایران، پانایرانیستها، آزربایجانگرایان ایرانگرا و مانقوردان پانایرانیست«آزری» کسروی را گرفته و به آن معنایی جدید، به عنوان نام زبان کنونی منطقهی آزربایجان که «تورکی» است دادند.
پس از آن، نام آزری به منظور اجتناب از کاربرد نام تورک و تورکی، تاکید بر تورکی نبودن زبان تورکان ساکن در منطقهی آزربایجان و تجزیهی ملت تورک تحت اشغال در ایران- نخست از سوی مقامات رسمی، «پانایرانیستها»، « مانقوردان ایرانگرا» و « ایرانبایجانگرایان پانایرانیست»، به طور گسترده بکار رفت. در این بخشنامهی دولتی هم، «آزری»، مطابق ترمینولوژی رسمی دولت ایران و پانایرانیسم به عنوان یک «زبان غیر تورکی» و یک «نژاد غیر تورک» بکار میرود.
در بخشنامه، مفهوم «آزری» معادل «آزربایجان» بکار رفته است («نژاد آذری یعنی آذربایجان را ترک قلمداد...».). مفهوم «آزربایجانی» و «مردم آزربایجان» به عنوان یک قوم مشخص، معین و جدا؛ و یک هویت قومی که «زیرمجموعهی ملت ایران با زبان ملی فارسی» است («هویت قومی آزربایجانی»)، در دورهی مشروطیت توسط سران ضد تورک این حرکت در تبریز ایجاد شد و توسط آنها از جمله با ایجاد «انجمن آزربایجان» در تهران و «انجمن ایالتی آزربایجان» در تبریز و نشر کتب متعددی مانند تاریخ «هیجده سالهی آزربایجان» (کسروی)، «دانشمندان آزربایجان» (تربیت)، ... در ادبیات سیاسی کشور کاملاً جا افتاد و تثبیت شد.
در این بخشنامه سیاست راهبردی دولت ایران، پانایرانیستها و آزربایجانگرایان برای تقلیل و تحدید ملت و زبان تورک به منطقهی آزربایجان؛ ایجاد هویت جعلی "قومی" مصنوعی آزربایجانی و آزری؛ تجزیهی ملت واحد تورک به آزربایجانی و غیرآزربایجانی، و ..... از طریق عَلَم کردن و سؤ استوده از نم آزربایجان، وطن تورکان مشاهده میشود.
. قابل ذکر است این و دیگر تدبیرات برای مغزشوئی و بیهویت کردن دانشآموزان تورک توسط ممنوعیتها و ... که مصادیق بارز تدابیر برای نسلکشی زبانی و ملی ملت تورک هستند، نخستین بار در تاریخ از سوی دمکراتهای آزربایجان قبل از ایجاد سلسلهی پهلوی (در دورهی مشروطیت و دورهی آزادیستان، فیوضات و ....) طرح و اجرا شدهاند.
بخشنامه از سوی ادارهی «فرهنگ» («معارف» سابق) صادر شده است. یکی از وظیفههای اصلی ادارهی فرهنگ (معارف سابق) آزربایجان و همچنین وزارت فرهنگ (معارف سابق) کشور از دورهی رضا پالانی به بعد، تورکزدائی از صحنهی آزربایجان و ایران و فارسسازی تودههای تورک بوده است. به عبارت دیگر در ترمینولوژی دولتی تازه تاسیسی ایران ، «فرهنگ و معارف» معنی ضمنی «نسلکشی زبانی و فارسسازی ملت تورک» را دارا بود. (در نتیجه، «ادارهی فرهنگ و وزارت معارف» هم، به واقع «اداره و وزارت فارسسازی» بودند).
بخشنامه ادعا میکند در تورکیه کتابهائی در بارهی «نژادهای مختلف تورک» منتشر شده است. به فرض صحت این ادعا، از آنجائیکه تورکیهی کمالیست اساساً اعتقادی به نژاد تورک نداشت چون مقوله نژاد با اینکه چند سال بعد از فوت عطا ترک از نزاری علمی ابطال شد و مفوهوم ملت جای آنرا گرفت اما اتتورک از اول مفهوم ملت ؟ ملیت تورک را اساس برداشته و با انا به جنگ دنیا رفت و با همین مفهوم تورکیه مدرن را ساک و علاوتاً به لحاظ ملی تنها اغوزهای غربی ساکن در تورکیه، قبرس و شبه جزیرهی بالکان را تورک میدانست، احتمالاً کتابهای مذکور، غیر دولتی بوده و در نتیجه نژادگرایی تورکی ادعائی، یک نژادپرستی دولتی نبوده است. اما این بخشنامه که از «نژاد آزری یعنی آزربایجان» سخن میگوید، یک سند رسمی و دولتی محرمانه است و نشان از وجود نژادپرستی دولتی و نهادینه در ایران دارد.
بخشنامه دیدگاه بدوی و نژادپرستانهی رسمی و دولتی در ایران در بارهی هویت ملی را در خود منعکس کرده است («نژاد آزری یعنی آزربایجان»، ....). در این دیدگاه خونمحور، تورک بودن (و ایرانی بودن، ...) یک هویت و مفهوم نژادی است. در حالیکه تورک بودن، مانند فارس و کرد و بلوچ و عرب و ... بودن، میتواند هویتی قومی، ملی، زبانی و فرهنگی باشد، اما از دور و نزدیک ربطی به «نژاد» ندارد.
بخشنامه ادعای تورک بودن مردم و زبان آزربایجان را «پانتورکیسم»، «افکار مسموم کننده» و کتبی را که این مطالب را بیان میکنند «نشریات مضل» اعلام میکند. این همان تاکتیک شیطانسازی از هویت تورکی و مدافعین آن است که همواره از سوی پانایرانیستها، دولت ایران و طیفهای گوناگون پانایرانیستان به منظور ترسانیدن مردم از هویت ملی تورک خودشان بکار میرود.
بخشنامه منکر این واقعیت میشود که زبان رایج در آزربایجان تورکی است. انکار این واقعیت میدانی بدیهی در افواه رسمی و اسناد دولتی، صرفاً ندیدن واقعیتها و یا بریدگی از آنها نیست. بلکه انکار و ناموجود کردن یک گروه ملی در اسناد رسمی و قانونی و حقوقی یک دولت و در نتیجه یک مولفهی مهم از نسلکشی ملی و زبانی ملت تورک است. این بخشنامه یک گاف معصومانه و یا اقدام خودسرانهی یک مقام محلی نیست؛ بلکه سندی است موثق که وجود یک نظام معظم (شامل استانداری، ادارهی فرهنگ، دبیرستانها، معلمین،...) و سیاست رسمیدولتی برای نسلکشی ملی و زبانی ملت تورک در یک صد سال اخیر را اثبات میکند.
Yorumlar